خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است/چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا/کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم/آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست/در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست/چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست/اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی/گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست/احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار/میداندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود/با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
#حافظ
7 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/06/04 - 00:34